English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8486 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
liabilities U تعهد موجودی بانکی
liability U تعهد موجودی بانکی
all men U کلیه مردم
the t. population U کلیه جمعیت همه مردم
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
nephrogenic U ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hottest U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
perpetual inventory U فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock U موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockade U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock evaluation U بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stockades U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
granted that ........... U فرض میکنیم که .......
We will be checking out around noon. ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
wellŠwhat of it? U بسیار خوب فرض میکنیم اینطور باشد
consideration U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranty U تضمین تعهد تعهد قانونی
warranties U تضمین تعهد تعهد قانونی
democracies U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
popular U مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscites U مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscite U مردم خواست رای قاطبه مردم
stocked U موجودی موجودی کالا
stock U موجودی موجودی کالا
to never let yourself get to thinking like them <idiom> U نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
home rule U حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
populations U تعداد مردم مردم
population U تعداد مردم مردم
let us say U فرض کنیم
let us play U بازی کنیم
let us be brief U مختصر کنیم
let us be brief U کوتاه کنیم
briefly speaking U مختصر کنیم
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
let ab be equal to cd U فرض کنیم ab با cd برابرباشد
Let us suppose ... U حالا فرض کنیم که ...
We move out on the 1st. U ما یکم بارکشی می کنیم.
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
We live in the Machine Age . U ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
peach and straddle U بالا می کشیم وخرابش می کنیم
I want to swim ,are you on ? U اهلش هستی شنا کنیم ؟
We'd like to pay separately. ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
let us make a p for home U کوشش کنیم زودبخانه برسیم
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
Let's drop the subject. U از این موضوع صرف نظر کنیم .
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
We should be leaving now. U باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
it can be altered at pleasure U هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
We've given notice that we're moving out of the apartment. U ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
Lets talk man to man . U بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
We should not indulge in personalities. U نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
It's time to prepare the meal. U وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
A rapid response would be appreciated. U از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
We must inquire into this matter. U درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
kidneys U کلیه
reins U کلیه ها
kidney U کلیه
all- U کلیه
all U کلیه
Supposing it rains , what shall you do ? U فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
We all think he is very nice. U ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
paranephric U مجاور کلیه
renal calculus U ریگ کلیه
all hands U کلیه پرسنل
nephroptosis U کلیه متحرک
nephralgia U قولنج کلیه
floating kidney U کلیه متحرک
reniform U کلیه مانند
renal U وابسته به کلیه ها
entireforce U کلیه نیرو
renal gravel U حصات کلیه
reniform U شبیه کلیه
renal gravel U ریک کلیه
all arms U کلیه نیروها
entireforce U کلیه قوا
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
paranephros U غده روی کلیه
reins U محل کلیه در بدن
azoth U علاج کلیه دردها
against all risks U در براب کلیه خطرات
tenantary U کلیه مستاجرین یک ملک
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
Let's play for keeps. U بیا جدی بازی کنیم. [روی پول یا هر چیزی بها دار]
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
Chronic kidney disease [CKD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
disclaim all liability U کلیه بدهیها را انکار کردن
chronic renal failure [CRF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic kidney failure [CKF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
demesne U کلیه زمین مایملک یک شخص
syngraph U سندی که به مهر و امضا کلیه
the total population U تمامی نفوس کلیه جمعیت
The ship and all its crew were lost . U کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
chronic renal disease [CRD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
adrenocortical U وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
flora U کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
tenantry U اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
supplies U موجودی
balance in hand U موجودی
holding U موجودی
assets U موجودی
stock U موجودی
repertoire U موجودی
storing U موجودی
store U موجودی
stocked U موجودی
minimum stock level U موجودی
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
cortin U ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
All thing considered. U باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
All wages were scaled up to 15 per cent . U کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
quick assets U موجودی نقدشو
inventories U موجودی کالا
inventory U موجودی کالا
stock valuation U ارزیابی موجودی
inventory U لیست موجودی
stocked U موجودی انبار
stock accounting U حسابداری موجودی
inventory U فهرست موجودی
valuation of stock U ارزیابی موجودی
fund U موجودی سرمایه
funded U موجودی سرمایه
funded U موجودی دارائی
fund U موجودی دارائی
stock U به موجودی افزودن
stock check U کنترل موجودی
stock U موجودی ذخیره
stocked U موجودی ذخیره
stock control U کنترل موجودی
stock U موجودی انبار
stock audit U حسابرسی موجودی
stock adjustment U تطبیق موجودی
stock taking U رسیدگی به موجودی
surplus stock U موجودی اضافی
reserve stock U موجودی ذخیره
safety stock U موجودی تضمینی
stock account U حساب موجودی
stock adjustment U تعدیل موجودی
warehouse stock U موجودی انبار
surplus stock U موجودی مازاد
stock record U سابقه موجودی
stocked U به موجودی افزودن
instruction repertoire U موجودی دستورالعمل
buffer stock U موجودی احتیاطی
supplying U موجودی جایگیرموقتی
cycle stock U موجودی فعال
excess stock U موجودی مازاد
exhaust bin level U فاقد موجودی
exhaust bin level U اتمام موجودی
buffer stock U موجودی ذخیره
inventory management U مدیریت موجودی
financial assets U موجودی مالی
inventory discrepancy U اختلاف موجودی
idle stock U موجودی بی مصرف
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1How to work out when you totally don't want to?
1چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
1They decided to buy the company outright.
1He has been publicly disgraced for offenses of which he was not guilty.
1some respect for people is not bad
1بیدار شید مردم دنیا
1مدیرامورمالی شرکت
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1preppy
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com